دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

برفک

1392/11/1 20:16
نویسنده : نگارينا
168 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم

شنبه آخر شب وقتی داشتی شیر میخوردی دیدم که زبونت سفید شده ، اول فکر کردم که شیر روی زبونت مونده اما یهو یاد حرف خاله نسرین افتادم که گفته بود مبین روی زبونش برفک زده ، همون موقع بهش زنگ زدم و متوجه شدم که بله حدسم درسته و روی زبونت برفک زده وقت تمام. صبح اول وقت با بابایی به کلینیک کودکان رفتیم و خانم دکتر تو را معاینه و وزن کرد . ما متوجه شدیم که تو خوب وزن نگرفتی وهیپنوتیزم برای من کپسول شیرافزا و برای تو قطره ای برای برفک دهانت تجویز کرد و من با یک عالمه غصه برای برفک دهانت و اینکه ممکنه اون زمانهایی که بیقراری میکردی گشنه بودی  به خانه  برگشتیم .ناراحت امروز دهانت بهتر شده و با خوردن کپسولها ، شیر من هم بهتر شده خدارا شکر و کمی ار نگرانی من بابت کم بودن شیر و گرسنه ماندن تو کمتر شده اما دو روز گذشته به خاطر احساسی که داشتم خیلی سخت گذشت عسلکم

 

 

هنوز هم اینچنین عاشقانه دوست داشتن کسی در محدوده عقلم نمی گنجد و این فقط از قلب بر می آید که وسعت عشق در آن بی انتهاست ...

 

پی نوشت : راستی امروز دوباره با مامان زهره حمامت کردیم ، آنقدر حمام کردن را دوست داری که نگو اصلا صدات در نمی یاد و کلی بغل مامان زهره کیف میکنی و بعد از حمام هم دبش میخوابی و  کلی حال میکنی خانوم خانوما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله زهرا
27 بهمن 92 12:45
نمي شود مي دانم نمي شود آوازي كه مردي روستايي و عاشق با صدايي صاف در اعماق دره مي خواند در شمال شمال رنگين تر از صداي تو باشد ..........