دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

حس مادری

1392/10/28 20:21
نویسنده : نگارينا
182 بازدید
اشتراک گذاری

ناز گلم امروز 16روزه شده ای و خدارا شکر زردیت بهتر شده است .

همانطور که گفتم هنوز دکتر مناسبی برایت پیدا نکرده ایم ، هر کدوم نظر خودشون را دارند و گاهی اوقات باهم بسیار متفاوت،ناراحت اما من تصمیم گرفته ام در تصمیم گیری هایم برای تو بیشتر از هر چیز از حس مادریم کمک بگیرم و به آن اتکا کنم. مژههمان حسی که مادرم ما را با آن بزرگ کرده و حالا همه تجربیاتش را به من میده و من نیز روزی به تو .....


از امروز مامان زهره باید بره سر کار و من فکر کنم تو دلت برایش تنگ شده چون به صداش و بوش و محبتش از اولین دقایق به دنیا آمدنت عادت کردی ، منم دلم تنگ شده چون هیچ محبتی جای محبت مادر را نمیگیره حتی اگر برای چند ساعت باشه که ندیدیش ،افسوس دیشب که میخواست بره خیلی خودم را کنترل کردم که اشکم در نیاد چون خودش هم بغض کرده بود و منتظر جرفه ای از سوی من بود ، انگار اصلا دلش نمیخواست بره ولی خوب مجبور بود دیگه . ما هم باید یاد بگیریم که روی پای خودمون بایستیم و مامان زهره اینم به خوبی به ما یاد داده . مرسی مامان زهره قلب

 

دخترم همه لحظاتم با تو بی نظیره و هیچ وقت چنین نبوده است قلب  فرشته کوچولوی من معصومیت چهره ات مرا به عرش کبریا میبره ،قتی که در خواب میخندی مجنون میشم و وقتی بغض می کنی پریشان و دیوانه میشم . روزها و شبها و دنیام خیلی زیبا شده و سرشارم از احساسات جدید و قشنگی که تا حالا تجربه نکردم و همه اش به خاطر توست ماچ

 

راستی پدر جون برات چند تا شعر قشنگ گفته که من هر دفعه یکیش را برات می نویسم:

 

 

چون صبح ده و چهار دی شد آغاز                      از ساعت هفت لحظه ای طی شد باز

از بطن نگار گشت خارج رستا                            آمد به جهان ما به صد عشوه و ناز

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

متين
30 دی 92 7:45
خداروشكر كه دخترمون حالش بهتره منتظر عكساي جديدشيم دلمون برا روي ماهش تنگ شده مامان نگار مهربون
نونیش
30 دی 92 14:35
نظرات دکترها اونقدرها فاحش با هم فرق نداره که بخواد آسیبی بزنه.به نظر من باید به یکی اعتماد کنی و بری جلو.مگه نه اذیت میشی.
خاله زهرا
26 بهمن 92 12:43
به آفتاب احتياج اشتم احتياج داشتم به دميدن صبح تا بيدار شوم از كابوس خوب شد آمدي ! و حالا زندگي ام سرشاز از نور است و سرخوشي .........