دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

استقبال از پاییز

امروز آخرین روز تابستونه؛ و فردا شروع پاییزی دیگر . به یه متن زیبا برخوردم که فکر کنم به حال و هوای این روزهای تو که داری وبلاگ را میخونی بخوره البته اگه مثل من پاییز را دوست داشته باشی دلم خواست لذت امروزم را باهات شریک بشم دخترکم   پاییز که می شود آدم ها بیشتر از قبل به عشق فکر می کنند. به عشق و نشستن کنار پنجره و قفل کردن انگشت ها دور فنجان چای داغ، شاید هم قهوه ای نیمه تلخ با شیر زیاد. پاییز که می شود آدم ها عاشق تر می شوند. گاهی هم ادای عاشقی در می آورند و چشم های شان هر روز دنبال گمشده ای می گردد. گمشده ای فرو رفته در کتی گرم با کفش های بندی. گاهی پیدایش می کنند و گاهی تقویم ورق می خورد و زمستان می رسد و دا...
31 شهريور 1394

بهترین بابای دنیا

همه بابا ها خوبن . همه شون عاشق دخترکاشون هستن ،همه شون حامی و پشتیبان غنچه های ظریف کاشانه شون هستن . همه شون برای لبخند ملیح دختراشون دلشون ضعف میره و برای بابایم گفتناشون بی تاب میشن. همه شون اگه بخوان مسافرتی برن و چند روز نتونن دخترشون تو آغوش بگیرن دلشون کوچیک میشه و دلتنگش میشن .اما این دلتنگی هیچی از اقتدار مردونه شون کم که نمیکنه صد برابرش میکنه . بابایی تو هم وقتی داشت برای 17 روز میرفت سفر لحظات سختی را گذروند که شاید ما خیلی نفهمیدیم . اما همینجا ازش خیلی ممنونیم که اینقدر برای حفظ رفاه ما داره تلاش میکنه و سختی میکشه . امیدوارم خوب قدرش را بدونیم ....       ...
28 شهريور 1394

زلزله

دخترم شیطون شدی خیلی زیاااااااااااااااااد ، بعضی وقتا کم میارم و بعضی وقتا هم از دستت عصبانی میشم . خیلی سعی میکنم خودم را کنترل کنم اما خداییش خیلی سخته . من نمیدونم این همه انرژی را از کجا میاری آخه؟ وقتی آماده میشیم که از خونه بریم بیرون معمولا" اول تو را آماده میکنم و با بابایی میری تو ماشین تا من حاضر بشم و بیام اما اگه این کار را نکنیم  تا من حاضر بشم   اسباب بازیها همه جا پخش میشه ، لباسها از کمد بیرون ریخته میشه ، سراغ کابینتها هم میری و خلاصه تو کل خونه یه زلزله ای به پا میشه . در کل بعد از ظهرها داره به این میگذره که شما یه خرابکاری میکنی و من تا بیام اون خرابکاری را جمع و جور کنم و بیام سراغت یه اتفاق جدیدی یه...
15 شهريور 1394
1