دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

استقبال از پاییز

1394/6/31 10:28
نویسنده : نگارينا
587 بازدید
اشتراک گذاری

امروز آخرین روز تابستونه؛ و فردا شروع پاییزی دیگر . به یه متن زیبا برخوردم که فکر کنم به حال و هوای این روزهای تو که داری وبلاگ را میخونی بخوره البته اگه مثل من پاییز را دوست داشته باشی محبت دلم خواست لذت امروزم را باهات شریک بشم دخترکم بوس

 

پاییز که می شود آدم ها بیشتر از قبل به عشق فکر می کنند. به عشق و نشستن کنار پنجره و قفل کردن انگشت ها دور فنجان چای داغ، شاید هم قهوه ای نیمه تلخ با شیر زیاد.

پاییز که می شود آدم ها عاشق تر می شوند. گاهی هم ادای عاشقی در می آورند و چشم های شان هر روز دنبال گمشده ای می گردد. گمشده ای فرو رفته در کتی گرم با کفش های بندی. گاهی پیدایش می کنند و گاهی تقویم ورق می خورد و زمستان می رسد و داستان عاشقی ها زیر اولین برف شهر دفن می شود.

پاییز با خودش انتظار می آورد انتظار برای رسیدن خبری خوش همراه با کمی غم رقیق و شاعرانه. بله پاییز آدم ها را شاعر می کند. شاعر شعرهایی پر از دل های ترک خورده و چشم های نمدار و روزهایی به رنگ آخرین مدادرنگی های توی جعبه، قهوه ای و طوسی و سیاه.

این روزها باید شالگردن دستباف را دور گردن پیچید و دست ها را توی جیب فرو کرد و آنقدر روی برگ های نارنجی آهسته قدم زد تا ابرها از رو بروند و شروع کنند به باریدن و قطره های باران از روی پیشانی بچکد روی دماغت.

این روزها باید بیشتر از قبل قدم زد و آواز خواند. باید بیشتر بیسکویت شکلاتی را توی چای فرو کرد و بیشتر به چیزهای خوب فکر کرد و بیشتر خندید. این روزها نباید تسلیم تاریکی و روح غمگین و سالخورده پاییز شد. گول عاشقی بازی هایش را نخورید.

همه می دانیم که پشت چهره این فصل شیرین شاعر مسلک چه غمی خوابیده. نه …. نباید تسلیمش شد.

فقط باید آهسته روی زمین خیس راه رفت و سوت زد و به آرزوهای محال فکر کرد. فقط همین.

آنالی اکبر

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

ــــــدلارامــــــ
31 شهریور 94 12:11
سلام مامانه نینی ماشالا نینیه نازی دارین منم قراره خاله شم و واسه همین ی وبلاگ واسه نینیه تو راهیمون درست کردم.خوش حال میشم سر بزنین و با نظرتون منو نینیمون و خوش حال کنین موفق باشین ـــــــــــدلارامـــــــــ