دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

خانه مان گلستان شده

  اين روزها كلمه ها در دهانت مي رقصند و با هر تلنگري بيرون مي دوند . ما گل از گلمان مي شكفد و خانه مان گلستان شده است . اين روزها بازيهاي كودكانه ات رنگ و بوي ديگري گرفته ،آب دادن به گل خانمان دغدغه هر روزت شده و يافتن ماه آسمون و ستاره ها در شبها همپاي خواب شبانه ات . هر روزي كه مي گذرد عشق لرزه اي در درونم اتفاق مي افتد و هر روز عشقت تازه مي شود . من پيش از تو  را با اين روزهايم قابل قياسي نيست و فقط ميگويم پروردگارا سپاس ..................       ...
13 مرداد 1394

بهشت در آغوش من است

  ديشب واقعا احساس كردم كه بهشت در آغوش من است ، آنجايي كه تو شبانگاه معصومانه به خواب ميروي و صبحگاهان شادمانه چشم مي گشايي . هر وقت كه خوشحالي يا هر موقع كه گزندي ديدي كودكانه به سويش مي دوي  و دلتنگيت را با آن تقسيم ميكني  . اين آغوش قرار است مامن من و تو باشد ،حافظ رازهاي ما و شاهد رشد و بالندگيت . پس من ميگويم كه بهشت زير پاي مادران نيست بلكه در آغوششان هست .     ...
4 مرداد 1394
1