خوشمزه ترين همبرگر دنيا با بهترين دختر دنيا
تقويم بالاي صفحه نشون ميده كه 2 سال و 10 ماه و 12 روز از تولدت گذشته اما من باورم نميشه كه تو توي همين چند هفته اخير چقدر بزرگ و خانوم شدي و در كنار شيطنت هاي بچگيت چقدر بزرگوارانه رفتار ميكني . هر روز صبح كه چشم باز ميكني جاي خالي من را ميبيني ولي باز هم بزرگوارانه و با اميد صدا ميزني مامان نگااااار و منتظر جواب مادر بزرگهايت ميشوي و آنقدر صبورانه با مسافرت همزمان بابات و پدر جون كنار اومدي كه من هنوز در شگفتم ... يك شب تو مدتي كه باباي من و باباي تو با هم رفته بودن سفر گفتي كه دلت ساندويچ همبرگر ميخواد و من و تو ،دو تايي ،با همديگه ،مادر و دختر ، رفتيم كه ساندويچ بخوريم .من همه اش نگران بودم كه ب...
نویسنده :
نگارينا
12:32