دختر گل ما، رستا ،دختر گل ما، رستا ،، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

مسافر كوچولوي ما

ده ماه تمام

1393/8/17 11:43
نویسنده : نگارينا
125 بازدید
اشتراک گذاری

تمام زندگيم ، دختر قشنگم باورم نميشه كه 10 ماه از اومدنت به زندگيمون ميگذره ، زندگي را سراسر شادي و هيجان كرده اي با كارهاي قشنگت و مهربونيهاي بي اندازه ات ، به همه لطف داري و هر كسي را به شيوه خودت و مخصوص به خودش دوست داري و براش ابراز احساسات ميكني يعني تو تمام هستي من و بابايي شدي دخترك ، همه زندگي ما و خانواده هامون را دستخوش تغييري شيرين كرده اي و فعلا زندگي به كام ماست .

 

 اصلا" نميگم بچه داري سخت نيست و لحظاتي پيش نمياد كه خسته و درمانده بشم اما قطعا احساسي زودگذر است و يك لبخند كوچك تو همه را به باد فنا ميدهد. گاهي اوقات از دنبالت دويدن و خرابكاريهات ديوانه ميشم اما وقتي چهار دست و پا فرار ميكني و برميگردي و ميشيني و نگاه معصومت را بهم ميدوزي و ميخندي ديگه همه چي از ذهنم فراموش شده و دوباره شيدايت من هستم و من ........

 

دخترم امروز ميخواستم درباره رود جاري و زاينده شهرمون برات بنويسم كه امروزه دچار خشكي شده و سوء مديريت آب روانش را از ما و شهرمون گرفته و هر از گاهي بخاطر كشت كشاورزان آب در آن جاري ميشه و اندك مدت بعد دوباره خشك ميشه و اندوه و حسرتي سينه سوز همه همشهريها را فرا ميگيره .اميدوارم تو ببينيش و آب بهش برگرده و هميشه جاري و زاينده باشه . روز چهارشنبه كه روز پايان نه ماهگي تو بود هم روزي بود كه از سد آب به داخل رود روان شده بود و شب هنگام به اصفهان رسيد و ما به استقبالش رفتيم و  دعا كرديم كه خداوند نظر لطفش را به اين رود و شهر و مردمانش برگرداند. آن شب احساس نشاط عميق دروني و همدلي را در چهره يكايك مشايعت كنندگان آب ميديدي و حتي سردي هوا مانع خوش آمد گويي مردم به رود جاري شهرشان نشد و همه به علت خاطراتي است كه همه مردم اصفهان در كنار زاينده رود دارند و خاطراتي كه زاينده رود از همه مردم اصفهان در طي اين قرنها دارد . حتي رود هم براي جاري شدن در بسترش عجله داشت و گويي ميدويد تا خاطراتش را مرور كند .فكر كنم عاشقي در اصفهان نبوده كه غمش را با رود غمخوار نگفته باشد و نميدانم در اين مدت بي آبي عاشقان چه كرده اند ؟؟اما ميدانم كه سينه اش مالامال از شادي و غم و داستانهاي عاشقان است . خلاصه كه وصف اين حالات شايد در قلم نيايد و بايد تجربه كرد. اميدوارم كه تو  و همه  هم نسلان تو هم بتوانند شادي و غمشان را با اين رود صبور تقسيم كنند  و ما به راحتي و بدون دغدغه اي از بي آب شدن آن با هم در كنارش قدم بزنيم .

 

 

بیا

و برای این دوست داشتن ات فکر بکن

جا نمی شود در من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله زهرا
18 آبان 93 7:34
گاه تو چشم می گشایی و جاذبه مجذوب تو می شود .............
مامان ماهان
18 آبان 93 11:48
عزیزدلم دلم برات یه ذره شده هااااا..به مامان گلت تو رو بیاره ببینمت عسل
متین
21 آبان 93 13:11
احساسات پاک مادرت چه زیبا مثل رود زاینده رود ساری و جاری شد رستاجونی حظ بردیم انشالله رستای ما هیچ وقت تو زندگی غم نبینه که بخواد با زاینده رود قسمت کنه و زندگیش سراسر شادی باشه