مامان خونه نشين
دلبركم
از چهارشنبه ما خونه نشين شديم و آقاي دكتر تشخيص دادن كه ديگه سر كار رفتنمون خطر ناكه و بايد بيشتر استراحت كنيم ، امروز اومديم و يكم كارامون را سر و سامان داديم و داريم ميريم براي استراحت تا شما خوشگل ماماني را صحيح و سالم به دنيا بياريم .انشا....
چونكه مطب دكتر خيلي شلوغ بود قرار شد امروز بريم سونو گرافي و اميدوارم كه ديگه تو را با عنوان دختركم و يا پسركم صدا كنم ،امروز ديگه بايد نهايت همكاري را با دكتر بكني چون ما ديگه صبر نداريم گلم
و اما كلام آخر امروز اينكه چه دخمل ناز من باشي و چه پسر گلم ازت ميخوام كه قول بدي در درجه اول انسان خوبي باشي تا ماماني هميشه بهت افتخار كنه و منم سعي ميكنم توي اوضاع وارونه اين جهان ديوونه تا حد توانم مادر خوبي برات باشم و بهترين تربيت را نثارت كنم
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن