سلام دختركم
سلام دختر نازم ، بعد از حدود 50 روز دوباره با انرژي اومدم تا براي عزيز دردونه ام بنويسم . دلم نميخواد در مورد سختي روزهايي كه گذشت حرف بزنم و دلم نميخواست با ذهن خسته و آشفته برايت بنويسم و امروز احساس ميكنم دوباره همان مادر پرانرژي گذشته هستم . اما اينو بايد بگم كه همه اين مشكلات نتونست اندكي روي روابطم با تو تاثير بگذاره . تا تو را ميديدم دنيايم عوض ميشد و همه كار و حواشي مربوط به آن را فراموش ميكردم و با هم خوش بوديم . راستش تو اين حدود 2 ماه خيلي بزرگ شدي . تقريبا همه كلمات را تكرار ميكني و طوطي خوشگل مامان شدي . ابراز محبت كردنت رنگ و بوي ديگري گرفته و با شكل كوچولوت مثل آدم بزرگها محبت ميكني . عاشق پدر جون و مامان زهره و عمه هات هستي ...
نویسنده :
نگارينا
11:35